ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عکس نوشت
آثار حاضر در نخستین نمایشگاه بین المللی راه ابریشم «رقص قلم» به صورت ویدئو مپینگ بر فراز برج آزادی به نمایش درمی آید. ویدئو مپینگ از امروز به مدت ۴ شب از ساعت ١٨:٣٠ تا ٢٠ اجرا می شود. به همین مناسبت نمایشگاه آثار پیشکسوتان خوشنویسی ایران در برج آزادی هم افتتاح می شود.
به نام تاریخ
6 بهمن
سال 1456 در چنین روزی نخستین کتاب جهان توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی چاپ شد. او این کتاب را پساز تهیه مرکب مخصوص چاپ و تهیه حرف ریز و نازک و یک اندازه از فلز چاپ کرد. اولین کتاب چاپی جهان کتاب مقدس بود که 1282 صفحه داشت.
تولدها
سوسن اصلانی: نوازنده سنتور که از او بهعنوان نخستین رهبر زن ارکستر موسیقی ایرانی نام میبرند سال 1326 متولد شد. پدر و مادر سوسن اصلانی اهل موسیقی و نوازنده تار و تنبک بودند و او هم در هنرستان ملی موسیقی تحصیل کرد و ساز سنتور را از فرامرز پایور یاد گرفت. در آن دوران ردیفهای آوازی و هارمونی و آهنگسازی را هم آموخت و پساز آن برای گذراندن دورههای موسیقی به آلمان و اتریش رفت. پساز بازگشت به ایران تدریس را آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نخستین گروه موسیقی زنان را با نام «خجسته» تأسیس کرد که این گروه سال 1374 روی صحنه رفت. او 33 سال استاد هنرستان موسیقی بود و 10 سال رهبری ارکستر این هنرستان را برعهده داشت و در کنسرتهای زیادی همراه هنرمندانی مانند ابوالحسن صبا، روحالله خالقی و حسین دهلوی اجرا کرد. اصلانی برای خوانندگانی مانند بهرام سارنگ، سالار عقیلی، علی رستمیان، داوود فیاضی و بهرام تاج آبادی هم نوازندگی کرده و در این سالها کتابهای «رقص بهار»، «خسرو و شیرین» و «دو نوازی سنتور» را برای آموزش موسیقی منتشر کرد و آهنگساز آلبومهای موسیقی «بوی پرچین»، «خجسته» و «رقص بهار» بود.
ویرجینیا وولف: نویسنده مشهور انگلیسی سال 1882 در چنین روزی به دنیا آمد. ویرجینیا وولف از جوانی نوشتههای ادبی برای مطبوعات مینوشت و از سال 1915 نوشتن را به طور جدی با رمان «سفر به بیرون» آغاز کرد. «شب و روز» و «اتاق جیکوب» دیگر کتابهای او بودند اما وولف بیشتر با رمان «خانم دالووی» شناخته میشود که سال 1925 منتشر شد. این کتاب که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده اکنون در میان 100 رمان برتر انگلیسی زبان قرار دارد و تحول زیادی در داستاننویسی انگلیسی به وجود آورد. وولف پس از آن رمانهای «به سوی فانوس دریایی»، «اورلاندو: یک بیوگرافی»، «موج ها»، «فلاش»، «سالها» و «بین دو پرده نمایش» را نوشت و اثر غیر داستانی «اتاقی از آن خود» را هم منتشر کرد؛ کتابی که اکنون در کلاسهای آیین نگارش در دنیا تدریس میشود و سبک جدیدی در مقالهنویسی ایجاد کرد. ویرجینیا وولف که در طول زندگیاش بهدلیل فشارهای عصبی دچار مشکلات روحی شده بود سال 1941 به زندگی خود پایان داد.
سامرست موآم: داستان نویس و نمایشنامه نویس انگلیسی متولد سال 1874 در چنین روزی است. سامرست موآم اولین کتابش را با نام «لیزای لمبث» در سال 1897 منتشر کرد و با موفقیت این کتاب کار در حوزه ادبیات را بهصورت جدی دنبال کرد. پساز آن «بانو کراداک» را منتشر کرد و تا سال 1908 آنقدر مشهور شده بود که بهطور همزمان چهار نمایشنامه او در تئاترهای شهر لندن روی صحنه رفت. داستانها و رمانهای «ماه و شش پشیز»، «پیرامون اسارت بشری»، «لرزش برگ»، «حاصل عمر»، «شادیهای زندگی»، «لبه تیغ»، «بادبادک»، «گنج»، «هفتمین گناه»، «پرواز در تنهایی»، «جادوگر» و «گذرگاه خطرناک» و نمایشنامههای «مرد با عزت» و «شپی» از جمله آثار موآم است. او یکی از پرکارترین داستاننویسان قرن بیستم بود که در سالهای دهه 1930 میلادی بهعنوان پردرآمدترین نویسنده جهان شناخته میشد. او سال 1965 درگذشت.
یوسف شاهین کارگردان مصری، روژه وادیم فیلمساز فرانسوی، آرمان گاتی نمایشنامهنویس فرانسوی، حسن عمومی نوازنده نی، محمد نوروزی بابادی کارگردان، فرهاد شریفی بازیگر، رضا بختیاری اصل شاعر، علیرضا سیف الدینی داستاننویس و مترجم، لادن نیکنام داستاننویس و شاعر، سید سعید هاشمی شاعر و نویسنده، فلیسیته دو ژنلی نویسنده فرانسوی، رابرت برنز شاعر اسکاتلندی، آگوست آنیسه بورژوا نمایشنامهنویس فرانسوی، پیر دوکورسل نویسنده فرانسوی، هانری بردو نویسنده فرانسوی و ویتولد لوتسلاوسکی آهنگساز لهستانی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
اوا گاردنر: بازیگر امریکایی و بیست وپنجمین بازیگر بزرگ زن تاریخ سینما سال 1990 در چنین روزی درگذشت. اوا گاردنر متولد 1922 بود و سال 1941 مربی استعدادیابی کمپانی متروگلدوین مایر با دیدن عکسی از او در ویترین مغازه عکاسی همسر خواهرش از گاردنر برای بازیگری دعوت کرد. پس از آن در نقشهای کوچک بازی کرد و سال 1946 با بازی در فیلم «آدمکشها» به شهرت رسید. «دوره گردها»، «برفهای کلیمانجارو»، «موگامبو»، «کنتس پابرهنه»، «شب ایگوانا»، «زلزله» و «گذرگاه کاساندرا» دیگر فیلمهای مشهوری است که گاردنر در آنها بازی کرد.
سالروز درگذشت منوچهر لاریجانی بازیگر، ثریا بهشتی بازیگر، مسعود بهنام صدابردار و آنا ماله بازیگر امریکایی هم امروز است.
وقتی دوست ندارید قصه تمام شود
احمد طالبینژاد
منتقد سینما
از میان فیلمهایی که به تازگی دیدهام، پیشنهادم دیدن «اخبار جهان»(News of the World) ساخته پل گرینگرس است. این فیلم یک وسترن با ایدهای درجه یک است. در وسترنهای اصیل یک ایده مشترک وجود دارد؛ ورود یک غریبه به منطقهای که مردمانش افسرده و خموده هستند، ایجاد تحول و در نهایت ترک آنجا. داستان فیلم مثل همه وسترنها در قرن نوزدهم اتفاق میافتد. شخصیت اصلی کاپیتان است و تام هنکس نقش آن را بازی میکند (من از شیفتگان بازی تام هنکس هستم و هر فیلمی را که بازی کند با لذت تماشا میکنم). کاپیتان کارش این است که به میان قبایل و دهکدههای مختلف برود و اخبار جهان را مثل یک نمایش برای مردم بیان کند. او با این کار زندگی مردم را از یکنواختی و روال و عادت خارج میکند. از این جهت ایده فیلم ارزشمند است.
حیفم میآید از این فرصت استفاده نکنم و رمانی را که دوستش دارم، پیشنهاد نکنم. شاید خیلیها آن را خوانده باشند و این پیشنهاد توصیهای است جدی به آنهایی که نخواندهاند. «جزء از کل» استیو تولتز را با ترجمه پیمان خاکسار حتماً بخوانید. یکی از عجیبترین رمانهایی که در دهههای اخیر نوشته شده است. تجربهای نو و شیرین از فرم و داستانگویی است و به اعتقاد من در رده شاهکارهای ماندگار قرار خواهد گرفت. همانطور که از همین حالا این موقعیت را پیدا کرده است. «جزء از کل» شخصیتهای عجیب و غریبی دارد و دلنشینترین آنها برای من «ادی» است. این شخصیت از آسیای شرق و تایلند به استرالیا آمده است. «ادی» آنقدر عجیب است که از آشنایی با او حیرت میکنید. «جزء از کل» تجربهای جدید و کمال یافته در داستانگویی است. روایتهایش تو در تو و به قدری شیرین و جذاب است که دلتان میخواهد قصه تمام نشود. کتاب دیگری که این روزها از خواندنش لذت بردهام «داستانهای جشن تولد» است. این داستانها که موضوعشان تولد است نویسندههای مختلفی دارد از جمله کاترین براش، ریموند کارور، کلر کیگان، دانیل لاینز، پل ترو، اتان کانین، ویلیام تره ور، دنیس جانسن و ... نکته قابل توجه انتخاب و گردآوری آنها از طریق هاروکی موراکامی است. او به شیوه آلفرد هیچکاک داستانهایی را از نویسندگان مختلف انتخاب کرده و آنها را کنار هم قرار داده و چشمانداز عجیبی از زندگی و مرگ ایجاد کرده است. «تو این فکرم که تمومش کنم» ایان رید کتاب دیگری است که دلم میخواهد تجربه شیرین خواندنش را با شما به اشتراک بگذارم. مهمترین جذابیت این کتاب برای من تحول در ژانر است. به شخصه بجز داستانهای آگاتا کریستی علاقهای به داستانهای جنایی ندارم اما داستان این کتاب متفاوت است، آنقدر نوآوری دارد و باورپذیر است که تجربه خواندن لذت بخشی است.
منتقد سینما
از میان فیلمهایی که به تازگی دیدهام، پیشنهادم دیدن «اخبار جهان»(News of the World) ساخته پل گرینگرس است. این فیلم یک وسترن با ایدهای درجه یک است. در وسترنهای اصیل یک ایده مشترک وجود دارد؛ ورود یک غریبه به منطقهای که مردمانش افسرده و خموده هستند، ایجاد تحول و در نهایت ترک آنجا. داستان فیلم مثل همه وسترنها در قرن نوزدهم اتفاق میافتد. شخصیت اصلی کاپیتان است و تام هنکس نقش آن را بازی میکند (من از شیفتگان بازی تام هنکس هستم و هر فیلمی را که بازی کند با لذت تماشا میکنم). کاپیتان کارش این است که به میان قبایل و دهکدههای مختلف برود و اخبار جهان را مثل یک نمایش برای مردم بیان کند. او با این کار زندگی مردم را از یکنواختی و روال و عادت خارج میکند. از این جهت ایده فیلم ارزشمند است.
حیفم میآید از این فرصت استفاده نکنم و رمانی را که دوستش دارم، پیشنهاد نکنم. شاید خیلیها آن را خوانده باشند و این پیشنهاد توصیهای است جدی به آنهایی که نخواندهاند. «جزء از کل» استیو تولتز را با ترجمه پیمان خاکسار حتماً بخوانید. یکی از عجیبترین رمانهایی که در دهههای اخیر نوشته شده است. تجربهای نو و شیرین از فرم و داستانگویی است و به اعتقاد من در رده شاهکارهای ماندگار قرار خواهد گرفت. همانطور که از همین حالا این موقعیت را پیدا کرده است. «جزء از کل» شخصیتهای عجیب و غریبی دارد و دلنشینترین آنها برای من «ادی» است. این شخصیت از آسیای شرق و تایلند به استرالیا آمده است. «ادی» آنقدر عجیب است که از آشنایی با او حیرت میکنید. «جزء از کل» تجربهای جدید و کمال یافته در داستانگویی است. روایتهایش تو در تو و به قدری شیرین و جذاب است که دلتان میخواهد قصه تمام نشود. کتاب دیگری که این روزها از خواندنش لذت بردهام «داستانهای جشن تولد» است. این داستانها که موضوعشان تولد است نویسندههای مختلفی دارد از جمله کاترین براش، ریموند کارور، کلر کیگان، دانیل لاینز، پل ترو، اتان کانین، ویلیام تره ور، دنیس جانسن و ... نکته قابل توجه انتخاب و گردآوری آنها از طریق هاروکی موراکامی است. او به شیوه آلفرد هیچکاک داستانهایی را از نویسندگان مختلف انتخاب کرده و آنها را کنار هم قرار داده و چشمانداز عجیبی از زندگی و مرگ ایجاد کرده است. «تو این فکرم که تمومش کنم» ایان رید کتاب دیگری است که دلم میخواهد تجربه شیرین خواندنش را با شما به اشتراک بگذارم. مهمترین جذابیت این کتاب برای من تحول در ژانر است. به شخصه بجز داستانهای آگاتا کریستی علاقهای به داستانهای جنایی ندارم اما داستان این کتاب متفاوت است، آنقدر نوآوری دارد و باورپذیر است که تجربه خواندن لذت بخشی است.
والدین خلاق بچههای کتابخوان
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
چطور بچهای کتابخوان میشود؟ چه کار کنم بچهام کتابخوان شود؟ یا خیلی دلم میخواهد بچهام کتابخوان بشود اما اصلاً کتاب دوست ندارد. یا کتابهایی را که برایش میخریم نمیخواند و...
احتمالاً شما هم این جملات را شنیدهاید، اما قطعاً کتاب خواندن یک رفتار است و در لحظه و به خواست والدین اتفاق نمیافتد. رفتاری عادتی است که با دیدن والدین کتابخوان و با برنامههای درست کتابخوانی در بچهها شکل میگیرد. در واقع کتاب خواندن گاهی اوقات از سایر اعضای خانواده به بقیه سرایت میکند و بچهها آن را تکرار میکنند و با دیدن این رفتار بچهها هم تقلید میکنند. وقتی از دوره نوزادی و خردسالی بچهها با کتابهای تصویری، پارچهای، مقوایی و کتاب بازی و... آشنا شده باشند آن هم با کتابهای مناسب سنشان، قطعاً کتاب خواندن میتواند به عادت تبدیل شود. وقتی کتابهای بچهها را در دسترس و در جاهای مختلف خانه قرار بدهیم تا هر وقت خواست بتواند در طول روز از آن استفاده کند، کتاب میتواند در برنامه روزانهاش جا باز کند.
وقتی خودمان کتاب میخوانیم قطعاً بچه به این رفتار و تصویر عادت میکند و الگوبرداری میکند. به شرطی که کتاب فقط برای دکور و زیبایی خانه نباشد و کاربرد داشته باشد. اما گاهی اوقات بچهها به جای کتاب خواندن و لذت بردن از آن طفره میروند و آن هم زمانی است که ما بیتوجه به سلیقه و علاقه بچهها، آنها را وادار به خواندن کتابهایی میکنیم که بهنظر خودمان مناسب است! باید حواسمان باشد کتاب هم سلیقه و ذائقه پذیر است درست مثل غذا. همانطور که رنگ و شکل و بافت بعضی از غذاها جذاب نیست بعضی از انواع گونههای کتاب هم میتواند بچهها را جذب نکند. همانطور که بعضی از غذاها را نمیشود حتی با اجبار به خورد کسی داد بعضی از کتابها را نمیشود به زور خواند. باید کتاب خواندن به تجربهای لذتبخش تبدیل بشود. بهعنوان والد باید سعی کنیم از بچههایمان شناخت دقیق و درستی داشته باشیم. باید کتابها را با توجه به سلیقه آنها انتخاب کنیم. باید حواسمان به پرورش تخیل کودک باشد و او را محدود نکنیم صرفاً به کتابهای آموزشی و علمی. از کتابهای داستانی نترسیم. در کتابهای داستان بچهها تجربه میکنند. با دنیاهای جدید آشنا میشوند. دامنه واژگانی آنها گسترش پیدا میکند و میتوان با توجه به نیاز کودک بر اساس نیاز خاص او کتاب انتخاب کرد تا در فرصت مناسب درباره آن موضوع خوانده و صحبت بشود. یکی از راههای شناخت علاقه و سلیقه کودک توجه به موضوعات مورد علاقه و موضوعاتی است که بیشتر به آن توجه میکند و درباره آنها صحبت میکند. اینها میتواند بهانههای خوبی برای ارتباط گرفتن و انتخاب موضوع کتاب باشد.
برای جلب توجه کودک به موضوع خاص باید از ابزارهای مختلف در کنار کتاب و گفتوگو استفاده کنیم و بعد از ایجاد ارتباط بتوانیم به کتابهایی با موضوع مشابه مراجعه کنیم. اما در هر حال کتاب باید به یک سرگرمی و لذت تبدیل شود با چاشنی گفتوگو و گاهی بازی و نقاشی. میتوانیم همراه کودک کتاب بخوانیم، واژگان جدید را برایش توضیح دهیم آن هم وقتی کودک پذیرش و حوصله کتاب خواندن داشته باشد نه وقتی ما دلمان میخواهد کتاب بخوانیم. گاهی در آغوش گرفتن کودک یا نشستن و درازکشیدن کنار او و خواندن کتاب میتواند موقعیت لذتبخش و آرامش بیشتری را برای کودک فراهم کند. گاهی داشتن ابزارهایی بعد از خواندن داستان با توجه به زمان و مکان میتواند ما را به هدفمان از کتاب خواندن نزدیک کند. کشیدن نقاشی و درست کردن کاردستی، از شخصیت محبوب داستان یا صحنه دلخواه میتواند موقعیت گفتوگو را فراهم کند. اگر میخواهید بچههای کتابخوان داشته باشید باید والدی خلاق باشید و حتماً خودتان هم با کتاب آشتی کنید.
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
چطور بچهای کتابخوان میشود؟ چه کار کنم بچهام کتابخوان شود؟ یا خیلی دلم میخواهد بچهام کتابخوان بشود اما اصلاً کتاب دوست ندارد. یا کتابهایی را که برایش میخریم نمیخواند و...
احتمالاً شما هم این جملات را شنیدهاید، اما قطعاً کتاب خواندن یک رفتار است و در لحظه و به خواست والدین اتفاق نمیافتد. رفتاری عادتی است که با دیدن والدین کتابخوان و با برنامههای درست کتابخوانی در بچهها شکل میگیرد. در واقع کتاب خواندن گاهی اوقات از سایر اعضای خانواده به بقیه سرایت میکند و بچهها آن را تکرار میکنند و با دیدن این رفتار بچهها هم تقلید میکنند. وقتی از دوره نوزادی و خردسالی بچهها با کتابهای تصویری، پارچهای، مقوایی و کتاب بازی و... آشنا شده باشند آن هم با کتابهای مناسب سنشان، قطعاً کتاب خواندن میتواند به عادت تبدیل شود. وقتی کتابهای بچهها را در دسترس و در جاهای مختلف خانه قرار بدهیم تا هر وقت خواست بتواند در طول روز از آن استفاده کند، کتاب میتواند در برنامه روزانهاش جا باز کند.
وقتی خودمان کتاب میخوانیم قطعاً بچه به این رفتار و تصویر عادت میکند و الگوبرداری میکند. به شرطی که کتاب فقط برای دکور و زیبایی خانه نباشد و کاربرد داشته باشد. اما گاهی اوقات بچهها به جای کتاب خواندن و لذت بردن از آن طفره میروند و آن هم زمانی است که ما بیتوجه به سلیقه و علاقه بچهها، آنها را وادار به خواندن کتابهایی میکنیم که بهنظر خودمان مناسب است! باید حواسمان باشد کتاب هم سلیقه و ذائقه پذیر است درست مثل غذا. همانطور که رنگ و شکل و بافت بعضی از غذاها جذاب نیست بعضی از انواع گونههای کتاب هم میتواند بچهها را جذب نکند. همانطور که بعضی از غذاها را نمیشود حتی با اجبار به خورد کسی داد بعضی از کتابها را نمیشود به زور خواند. باید کتاب خواندن به تجربهای لذتبخش تبدیل بشود. بهعنوان والد باید سعی کنیم از بچههایمان شناخت دقیق و درستی داشته باشیم. باید کتابها را با توجه به سلیقه آنها انتخاب کنیم. باید حواسمان به پرورش تخیل کودک باشد و او را محدود نکنیم صرفاً به کتابهای آموزشی و علمی. از کتابهای داستانی نترسیم. در کتابهای داستان بچهها تجربه میکنند. با دنیاهای جدید آشنا میشوند. دامنه واژگانی آنها گسترش پیدا میکند و میتوان با توجه به نیاز کودک بر اساس نیاز خاص او کتاب انتخاب کرد تا در فرصت مناسب درباره آن موضوع خوانده و صحبت بشود. یکی از راههای شناخت علاقه و سلیقه کودک توجه به موضوعات مورد علاقه و موضوعاتی است که بیشتر به آن توجه میکند و درباره آنها صحبت میکند. اینها میتواند بهانههای خوبی برای ارتباط گرفتن و انتخاب موضوع کتاب باشد.
برای جلب توجه کودک به موضوع خاص باید از ابزارهای مختلف در کنار کتاب و گفتوگو استفاده کنیم و بعد از ایجاد ارتباط بتوانیم به کتابهایی با موضوع مشابه مراجعه کنیم. اما در هر حال کتاب باید به یک سرگرمی و لذت تبدیل شود با چاشنی گفتوگو و گاهی بازی و نقاشی. میتوانیم همراه کودک کتاب بخوانیم، واژگان جدید را برایش توضیح دهیم آن هم وقتی کودک پذیرش و حوصله کتاب خواندن داشته باشد نه وقتی ما دلمان میخواهد کتاب بخوانیم. گاهی در آغوش گرفتن کودک یا نشستن و درازکشیدن کنار او و خواندن کتاب میتواند موقعیت لذتبخش و آرامش بیشتری را برای کودک فراهم کند. گاهی داشتن ابزارهایی بعد از خواندن داستان با توجه به زمان و مکان میتواند ما را به هدفمان از کتاب خواندن نزدیک کند. کشیدن نقاشی و درست کردن کاردستی، از شخصیت محبوب داستان یا صحنه دلخواه میتواند موقعیت گفتوگو را فراهم کند. اگر میخواهید بچههای کتابخوان داشته باشید باید والدی خلاق باشید و حتماً خودتان هم با کتاب آشتی کنید.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#عنابستانی
برخورد علیاصغر عنابستانی نماینده مجلس با سرباز وظیفه پلیس راهور مهمترین موضوعی است که در شبکههای اجتماعی کاربران به آن میپردازند و واکنش نشان میدهند. حرفهای رئیس راهور تهران درباره اینکه مستنداتی مبنی بر برخورد فیزیکی نماینده با سرباز پلیس راهور وجود دارد مورد توجه قرار گرفته و کاربران از لزوم برخورد با این نماینده مینویسند و درخواست میکنند استعفا دهد: «پس سیلی که نزدی هیچ، پیاده هم نشدی از ماشین!؟ حتی سرباز بهت توهین هم کرد!؟ عجب! که اینطور! رونوشت به آقای کدخدایی برای چند سال بعد؛ البته اگر دروغگویی بعضیا باعث رد صلاحیتشون بشه!»، «دیگه مثل قدیم نیست بزنی تو گوش کسی و بری، باس واسی کروکی بکشی داداشی.»، «یه سردار داشتیم میگفت بهم بگید سرباز»، «مدل کلاسیک توجیه ماجرای عنابستانی: «توطئه برای بدنام کردن مجلس» خودتون خندهتون نمیگیره؟ اومدن دست نماینده رو گرفتن کوبیدن به صورت سرباز بینوا؟ دنا پلاس رو با ریموتدرایوینگ هدایت کردن توی خط ویژه؟»، «بر اساس طرح نظارت بر رفتار نمایندگان که تقدیم همین مجلس شد، برای سوءاستفاده و یا رفتار خلاف شئون نمایندگی مجازاتهایی پیشبینی شد. اون زمان جناب عنابستانی پیشنهادی رو امضا کردند که محرومیت از ادامه نمایندگی هم به مجازاتها اضافه شه. خوبه ایشون حداقل به این پیشنهاد خودشون عمل کنن.»، «فهرست کارهای احتمالی: ۱. دلجویی از سرباز ۲. کسب اطمینان از اینکه ماشینهای همه از ما بهتران، به تعداد کافی چراغ ورود به خط ویژه دارن ۳. دستگیری فیلمبردار ۴. ممنوعتر شدن فیلمبرداری . من و شما هم تو ترافیک آدم معمولیها میمونیم، «هنوز خانواده سرباز راهور نیومدن تو ۲۰:۳۰ بگن بچهشون مشکل روحی داره؟!»، «فقط اونجایی که بعد از ضربوشتم مأمور راهنمایی توسط عنابستانی، راننده اتوبوس سر نماینده مجلس و راننده اختصاصیاش داد میزنه که... برو، آبروی دولت [حکومت] رو هم میبریدا» یعنی اونقدری که دل اون راننده برای حکومت میسوزه، دل نماینده مجلس انقلابی نمیسوزه»، «ولی این ویدئو رو هر کی گرفته بود دمش گرم، عجب میزانسن دقیقی داشت. «برای چندمین بار دیدیم که یک جای کار این تأیید صلاحیتها میلنگد!»، «حالا که درگیری فیزیکی عنابستانی با سرباز سیلی خورده تأیید شده. یعنی جناب نماینده به غیر از سیلی به سرباز و قانونشکنی در عبور از خط ویژه با دناپلاس رانتی؛ با تکذیب کردنش به یک ملت هم دروغ گفته. پیشنهاد میکنم قبل از انتشار فیلم کنترلترافیک راهور، جناب نماینده استعفا دهند»، «اگر اون نماینده هتاک در فرودگاه مهرآباد که به یک مأمور راهور سیلی زده بود محاکمه شد، اینم قطعاً میشه»، «به عنوان پدر نگران یک سرباز عرض میکنم، اگر خدمت سربازی را مقدس میدانید پس سیلی به سرباز بایستی توهین به مقدسات قلمداد شود»، «آقای مثلاً نماینده، هرجای دنیا اگه بود، شما باید از شرم استعفا که هیچ، باید آب میشدی و در زمین فرو میرفتی. برای من، بهراحتی قابل درکه چرا چون تویی به خودش اجازه میده به صورت جوان این کشور سیلی بزنه.»
سانسورهای در پناه تو
مصاحبه لعیا زنگنه با فریدون جیرانی که در آن درباره سریال «در پناه تو» صحبت کرد حسابی جنجالی شد. او به حذف بسیاری از بخشهای سریال با بازی پارسا پیروزفر و گریم او اشاره کرد و همین مسأله باعث شد کاربران زیادی در شبکههای اجتماعی فیلم این گفتوگو را بازنشر کردند و شوخی و جدی دربارهاش نوشتند: «لعیا زنگنه گفته واسه در پناه تو، علاوه بر اون ممیزیهای شدید، پارسا پیروزفر رو سه چهار بار گریم کردند که زشت بشه.»، «لعیا زنگنه همیشه بهنظرم آدم محافظهکاری میومد. برنامهاش با جیرانی رو دیدم و بهنظرم خیلی شخصیت عجیب و عمیقی داره. جدا از عقایدش که من فکر نمی کنم خوشم بیاد اما برام جالبه آدم رکی هست و سعی میکنه صادق باشه حتی اگر براش ضرر داشته باشه. و بنظرم وقایع رو درست تعریف میکنه بدون دروغ!»، «اون موقع که در پناه تو پخش میشد من همش میگفتم خدایا چرا نقش رضا آنقدر کمه حالا بعد سالها لعیا زنگنه فاش کرده که سانسورش کردن و اصلاً قصه رضا رو کلاً حذف کردن. گفته: تلویزیون طاقت زیبایی پارسا پیروزفر رو نداشته، چندین بار گریمش میکردن که زشتش کنن. مگه میشه آخه»، «وقتایی که بابام خونه بود فقط اخبار میدیدیم. از موسیقی و فیلم خبری نبود. الان که مصاحبه لعیا زنگنه با جیرانی رو دیدم داغ دلم تازه شد. هیچی رو به بچهها تحمیل نکنید تو رو خدا»، «لعیا زنگنه تو مصاحبهاش با فریدون جیرانی گفت: تلویزیون طاقت خوشچهره بودن پارسا پیروزفر رو نداشت، و ۵ بار گریمش کردن تا زشت بشه. خب اصلاً چه اصراری بود حتماً پارسا اون فیلمو بازی کنه؟ از همون اول یه بازیگر زشت انتخاب میکردن دیگه»، «لعیا زنگنه میگه تو «در پناه تو» محمد که اومد خواستگاری مریم و مریم بهش جواب رد داد، گفتن باید صحنه حذف بشه، چون نمیشه دختر و پسر تو اتاق با هم تنها باشن. گفتن از خیابون زنگ بزنه پای تلفن خواستگاری کنه. واقعاً اینا دیگه کیان؟»، «سریال در پناه تو واقعاً در این حد اهمیت داره که ماهی یک بار یک خبر از حواشی این سریال میاد بیرون اونم بعد از دو دهه. آیا میدانید؟ اگر نمیدانید، بدانید.»
همانقدر که کاستیها را دیدیم از نقاط قوت نمایشگاه هم بگوییم
محمدعلی جعفریه
مدیر انتشارات ثالث
در خلال همه نکاتی که این روزها به نقل از اهالی نشر درباره نخستین تجربه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران میخوانیم توجه به مسألهای ضروری است. نکتهای که به نظر میرسد آن را تحت تأثیر عجلهمان برای برشمردن کاستیهای این رویداد فرهنگی نادیده گرفتهایم. یکی از مهمترین فواید برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی را میتوان جذب اقشار تازهای عنوان کرد؛ طی برگزاری نمایشگاه کتاب به شکلی که طی دهههای اخیر شاهد بودهایم بخش قابل توجهی از کتابدوستان امکان مراجعه به محل برپایی این رویداد بینالمللی را به دلایل مختلفی نداشتند؛ مسائلی از جمله ترافیک خیابانها، دوری راه و حتی محدود بودن زمان میزبانی غرفهها. با شرایطی که شیوع کرونا در صنعت نشرمان سبب شد این افراد فرصتی برای خرید کتاب در خلال برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب پیدا کردند. از سوی دیگر برخی نوجوانان و جوانانی که فضای مجازی نقش مهمی در زندگی روزانهشان ایفا میکند از سر کنجکاوی هم که شده و تحت تأثیر تبلیغاتی که اتفاقاً در همین شبکههای اجتماعی شکل گرفتند به جمع خریداران کتاب از این طریق پرداختند. به عقیده من به همان اندازهای که به دنبال انعکاس و صحبت از کاستیهای این نمایشگاه هستیم بهتر است کمی به نقش مثبتی که در دسترسی مخاطبان به تازههای نشر، آن هم به دور از محدودیتهای برآمده از مشغلههای زندگی امروز ایفا کرده هم توجه کنیم. این طیف جدیدی که به جمع خریداران کتاب، طی برگزاری نمایشگاه کتاب پیوستهاند اتفاق مهمی است که نباید بیتفاوت از کنار آن گذشت. از سوی دیگر برپایی این نمایشگاه نشان داد که میتوان مرزهای زمان و مکان نادیده گرفت؛ مخاطبان بسیاری در ساعتهای پایانی شبانه روز و حتی نیمههای شب دست به خرید آثار مورد نظر خود میزدند. این اتفاقی است که به سبب محدودیتهای متعدد در شرایط فیزیکی نمایشگاه به هیچوجه ممکن نیست. نمیدانم سرنوشت برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران طی سالهای آینده به چه شکل باشد، با این حال بعید به نظر میرسد که سال 1400 شرایط برای اینکه بیش از یک میلیون نفر در فضای نمایشگاهی در محدوده مکانی مشخصی جمع شوند مهیا شود. نه فقط ایران، بلکه در ارتباط با دیگر کشورها هم به نظر میرسد که تا مدتها ناچار به اعمال پروتکلهای بهداشتی برای جلوگیری از گسترش هر چه بیشتر این پاندمی باشیم. از همینرو سال آینده هم بعید نیست که عمده تمرکز بر برگزاری شکل مجازی نمایشگاه کتاب تهران باشد. هر چند که تجربه به دست آمده در شرایط فعلی را نباید به فراموشی سپرد، میتوان طی سالهای آینده و حتی بعد از کنترل کامل بیماری کرونا نیز همچنان شاهد برگزاری این نمایشگاه به عنوان مکملی در کنار نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به روال سابق آن باشیم. تجربه نشر ما که از حضور در این نمایشگاه مثبت بوده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شدهایم. به گمانم آن دسته از ناشرانی که برنامهریزی بخش عمدهای از نقدینگی خود را بر فروش سالانه آثار خود در نمایشگاه کتاب گذاشته بودند فروش مطلوبی در این نمایشگاه داشتند. با این حال برای اینکه کتابفروشان از آسیبی از جهت خرید مستقیم مردم از ناشران نبینند بهتر است که مسئولان تا زمستان تمام نشده طرح تخفیف فصلی تازهای را برگزار کنند؛ حتی در صورت ادامه برپایی نمایشگاه مجازی هم میتوان با تزریق یارانه بیشتر از طریق طرحهای تخفیف فصلی، کتابفروشان را هم تقویت کرده و مردم را به سوی آنان کشاند. اما در آخر ذکر این نکته ضروری است که این نخستین تجربه نشرمان در برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران است؛ اتفاقی که حتی در سطح جهانی هم نمونهای نداشته است. سؤال من از آن دسته دوستانی که تنها به نکات منفی برگزاری این رویداد توجه دارند این است که تا کاری را انجام ندادهایم چطور میتوانیم ایراد آن را برطرف کنیم. ارزیابی نقاط قوت و ضعف را بگذاریم برای اتمام نمایشگاه و در این اندک فرصت باقی مانده مردم را از آن دور نکنیم.
مدیر انتشارات ثالث
در خلال همه نکاتی که این روزها به نقل از اهالی نشر درباره نخستین تجربه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران میخوانیم توجه به مسألهای ضروری است. نکتهای که به نظر میرسد آن را تحت تأثیر عجلهمان برای برشمردن کاستیهای این رویداد فرهنگی نادیده گرفتهایم. یکی از مهمترین فواید برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی را میتوان جذب اقشار تازهای عنوان کرد؛ طی برگزاری نمایشگاه کتاب به شکلی که طی دهههای اخیر شاهد بودهایم بخش قابل توجهی از کتابدوستان امکان مراجعه به محل برپایی این رویداد بینالمللی را به دلایل مختلفی نداشتند؛ مسائلی از جمله ترافیک خیابانها، دوری راه و حتی محدود بودن زمان میزبانی غرفهها. با شرایطی که شیوع کرونا در صنعت نشرمان سبب شد این افراد فرصتی برای خرید کتاب در خلال برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب پیدا کردند. از سوی دیگر برخی نوجوانان و جوانانی که فضای مجازی نقش مهمی در زندگی روزانهشان ایفا میکند از سر کنجکاوی هم که شده و تحت تأثیر تبلیغاتی که اتفاقاً در همین شبکههای اجتماعی شکل گرفتند به جمع خریداران کتاب از این طریق پرداختند. به عقیده من به همان اندازهای که به دنبال انعکاس و صحبت از کاستیهای این نمایشگاه هستیم بهتر است کمی به نقش مثبتی که در دسترسی مخاطبان به تازههای نشر، آن هم به دور از محدودیتهای برآمده از مشغلههای زندگی امروز ایفا کرده هم توجه کنیم. این طیف جدیدی که به جمع خریداران کتاب، طی برگزاری نمایشگاه کتاب پیوستهاند اتفاق مهمی است که نباید بیتفاوت از کنار آن گذشت. از سوی دیگر برپایی این نمایشگاه نشان داد که میتوان مرزهای زمان و مکان نادیده گرفت؛ مخاطبان بسیاری در ساعتهای پایانی شبانه روز و حتی نیمههای شب دست به خرید آثار مورد نظر خود میزدند. این اتفاقی است که به سبب محدودیتهای متعدد در شرایط فیزیکی نمایشگاه به هیچوجه ممکن نیست. نمیدانم سرنوشت برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران طی سالهای آینده به چه شکل باشد، با این حال بعید به نظر میرسد که سال 1400 شرایط برای اینکه بیش از یک میلیون نفر در فضای نمایشگاهی در محدوده مکانی مشخصی جمع شوند مهیا شود. نه فقط ایران، بلکه در ارتباط با دیگر کشورها هم به نظر میرسد که تا مدتها ناچار به اعمال پروتکلهای بهداشتی برای جلوگیری از گسترش هر چه بیشتر این پاندمی باشیم. از همینرو سال آینده هم بعید نیست که عمده تمرکز بر برگزاری شکل مجازی نمایشگاه کتاب تهران باشد. هر چند که تجربه به دست آمده در شرایط فعلی را نباید به فراموشی سپرد، میتوان طی سالهای آینده و حتی بعد از کنترل کامل بیماری کرونا نیز همچنان شاهد برگزاری این نمایشگاه به عنوان مکملی در کنار نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به روال سابق آن باشیم. تجربه نشر ما که از حضور در این نمایشگاه مثبت بوده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شدهایم. به گمانم آن دسته از ناشرانی که برنامهریزی بخش عمدهای از نقدینگی خود را بر فروش سالانه آثار خود در نمایشگاه کتاب گذاشته بودند فروش مطلوبی در این نمایشگاه داشتند. با این حال برای اینکه کتابفروشان از آسیبی از جهت خرید مستقیم مردم از ناشران نبینند بهتر است که مسئولان تا زمستان تمام نشده طرح تخفیف فصلی تازهای را برگزار کنند؛ حتی در صورت ادامه برپایی نمایشگاه مجازی هم میتوان با تزریق یارانه بیشتر از طریق طرحهای تخفیف فصلی، کتابفروشان را هم تقویت کرده و مردم را به سوی آنان کشاند. اما در آخر ذکر این نکته ضروری است که این نخستین تجربه نشرمان در برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران است؛ اتفاقی که حتی در سطح جهانی هم نمونهای نداشته است. سؤال من از آن دسته دوستانی که تنها به نکات منفی برگزاری این رویداد توجه دارند این است که تا کاری را انجام ندادهایم چطور میتوانیم ایراد آن را برطرف کنیم. ارزیابی نقاط قوت و ضعف را بگذاریم برای اتمام نمایشگاه و در این اندک فرصت باقی مانده مردم را از آن دور نکنیم.
علیرضا داوودنژاد: بزرگترین تهدید تاریخ سینما در ایران را به بزرگترین فرصت تبدیل میکنیم
در روزگاری که موبایل، لپ تاپ، تبلت و انواع مانیتورهای کوچک و بزرگ به قابهای تازه نمایش فیلم بدل شدهاند و همه در همه جای دنیا به تولید و توزیع نمایش فیلم در این بازار پر مخاطب مشغول هستند، شایسته نیست که صاحبان صدها فیلم اکران نشده در ایران، همچنان پشت درِ سالنهای بسته سینما به سوگ بنشینند و به آینده ناپیدای پایان اپیدمی چشم بدوزند و ایام و هفته و ماه و سال را به انتظار بازگشت اعتماد و باز آمدن مخاطب به سالنهای نمایش سپری کنند و برای سامان بخشیدن به بازار نمایش خانگی، «وی اودی» و «سینما آنلاین» حرکتی کارساز انجام ندهند. امروز «مجمع فیلمسازان» میتواند با تکیه بر نامهای بزرگ و چهرههای معتبر و پرطرفدار خود با بهره بردن از تبلیغات اثرگذار و فراگیر محبوبترین پلتفرم نمایش خانگی را ایجاد کند و با جذب مخاطبان میلیونی از بزرگترین تهدید تاریخ سینما در ایران بزرگترین فرصت را بسازد. وظیفه صنفی امروز کارگردانان و تهیه کنندگان ایرانی به دست گرفتن بازار نمایش خانگی و تأمین امنیت و رونق و اعتلا برای این بازار پرمخاطب است.»
بخشی از یادداشت این کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران در ایسنا
سخن روز
امام علی (ع):
زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند و حلال از شکرش باز ندارد.
بحارالانوار، جلد 75، صفحه37
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
عکس نوشت
-
به نام تاریخ
-
وقتی دوست ندارید قصه تمام شود
-
والدین خلاق بچههای کتابخوان
-
شهروند مجـــازی
-
همانقدر که کاستیها را دیدیم از نقاط قوت نمایشگاه هم بگوییم
-
علیرضا داوودنژاد: بزرگترین تهدید تاریخ سینما در ایران را به بزرگترین فرصت تبدیل میکنیم
-
سخن روز
اخبارایران آنلاین